Monday, January 26, 2009

حكايت ٧٤




+با تو من باغي از بهار شدم از كنج ديوارهاي سياه و خاكستري از پس چشمهاي هميشه ابري و دل كويري بيرون آمدم تو با حضورت در چنين روزي قلب كويريم را سيراب نمودي و با تو من زيبا گشتم و قدرت پرواز يافتم ، تو نوري هستي كه هيچگاه در زندگيم خاموش نخواهي شد با تو من به اوج رسيدم با تو من جنگلي هستم سرسبز، گلستاني هستم پر از گل، بي تو من شمعي خاموش و خزان ريزان و سرد و غمگينم ، يكسال ديگر بگذشت سالي كه سر شار از تبلور نور عشق و اميد و آرزوهاي به ياد ماندني در برگ خاطرات دفترعشق و زندگي افزوده گرديد خاطراتي بسيار شيرين و دلچسب و فراموش نشدني .
مهربونم همه هستي من عاشقانه دوست دارم

Sunday, January 04, 2009

تولدت مبارك



+بدون تو خورشيد ديگر در نمي آيد و زندگي براي هميشه تاريك و سرشار از غم هست برايم اي همدم من بدان كه ثانيه برايم بي تو باز مي ايستد تپش هاي قلبم ديگر شنيده نمي گردد تاريكي همه وجودم را در برمي گيرد اگرتو نباشي زندگي هيچ معنا و ارزشي برايم ندارد و بدون تو من ميميرم طنين صدايت ، آواز تپش هاي قلبت زيباترين و قشنگترين صداي زندگي من هست ، اي همه هستي من دوست دارم .

+زيباترين صدا فقط صداي تپش قلب تو هست و با شكوه ترين روز ،روز تولد تو هست روز تولد تو روز ميلاد عشق پاك هست شب ميلاد تو شب ارمغان زيبايهاست اي همه هستي من تولدت مبارك