Saturday, October 21, 2006

حکایت٤٦



+بیا ای ناز دلم ببین که چگونه شراره های عاشقی زدلم زبانه میکشد ، با تو تبلوری از شادی ها هستم و بی تو تنگ شیشه ای خالی و شکستنی ام با تو بودن حتی یک لحظه تولدی دوباره هست ،روزها و شبهای زیبایی من تویی آسمان تیره و تارم را توروشنی بخشیدی ،،عشق زندگیم و لذت زندگیم همدم و مونسم تویی..
مونسم دیوانه وار دوستت دارم .

+ اینترنت پر سرعت هم ممنوع شد، و محدودیت براش گذاشتند جالبه نه ؟ در دنیایی که به سرعت نور شاید هم بیشتر در حال پیشرفت هست داریم جلوی استفاده از فناوریها رو هم میگیریم به هر طریق ممکن امروز اینترنت فردا یه چیزه دیگه و همینطور الی آخر.. کم کم داریم همانند کشور همسایه میشیم ... واقعا بابا گلی به جمالتون....