Sunday, August 20, 2006

حکایت ٤٠



+زیبائی دنیا را تنها آن لحظه که به چشمانت نگریستم دریافتم ، و از آن پس هیچ لحظه ای از عمرم بدون اندیشهء تو سپری نشد،اگرعمرم تنها یک شب باشد ،آرزو دارم همان یک شب را با تو بگذرانم چرا که محبوبم این دنیا تنها هنگامی زیباست که در کنارتوباشم عشق من تمنای زندگی با تو را دردل دارم،و دوست دارم هرشب و روز در عشق تو ذوب گردم مونسم با قلبم تورا عاشقانه صدا میزنم.
عشق من دوستت دارم ،،،،،