از غمِ عشق تو بیمارم و میدانی تو,داغ عشق تو به جان دارم و میدانی تو,خونِِِِ دل از مژه میبارم و میدانی تو,از برای تو چنین زارم و میدانی تو, از تو حدیثی نشنیدم هرگز ..
Saturday, February 10, 2007
حکایت ٥٢
+ ای به داد من رسیده تو روزهای خود شکستن ، ای چراغ مهربونی توشبهای وحشت من ، ای تبلور حقیقت توی لحظه های تردید ،تو شب رو از من گرفتی و من رو به خورشید دادی ، تو تکیه گاهی مطمئن برای من در همه لحظات زندگیم هستی عشق من ، عشق زیبای من دوست دارم..
خانه >>