Thursday, July 12, 2007

حكايت٥٦




+زيبايي دنيا را تنها آن لحظه كه به چشمان تو نگريستم دريافتم و از آن پس هيچ لحظه اي از عمرم بدون انديشه تو سپري نشد اگر عمر من، تنها يك شب باشد آرزو دارم كه همان يك شب را با تو بگذرانم ، چرا كه محبوبم اين دنيا تنها هنگامي زيباست كه در كنار تو باشم ، عشق من تمناي زندگي با تو را در دل دارم و دوست دارم هر شب در عشق تو ذوب گردم تو اجازه دادي كه عشقت را در دل احساس كنم پس با قلبم تو را صدا ميزنم ،‌اي عزيز تر از جان آرزوي زندگي در كنار تو را عاشقانه دارم ....