حكايت ٦٢
+صداي دلرباي تورا به گوش دل ميشنوم چرا كه جسم و جان من از هواي تو سرشار است همواره از خداي خود جان مي طلبم تا صداي خنده هاي زيبايت را لحظه به لحظه بشنوم ، با تو به اوج ميرسم با تو به انتهاي عشق در اين سراي بي كسي ها تويي همه اميد زندگي تويي همه هستي من ، اي خوب من اي بهتر از جانم ، اي تو صفاي زندگي و معناي زندگيم ،مونسم عاشقانه دوستت دارم .
خانه >>